آن کس که به بندگیت آید با او تو چنین کنی نشاید ای روی تو خوب و خوی تو خوش چون تو گهری فلک نزاید روی تو و خوی تو لطیف است سر دل تو لطیف باید آن شخص که مردنی‌ست فردا امروز چرا جفا نماید؟ چیزی که به خود نمی‌پسندد آن بر دگری چه آزماید؟ از خشم مخای هیچ کس را تا خشم خدا تو را نخاید برخیز ز قصد خون خلقان تا بر سر تو فرونیاید آنگاه قضا ز تو بگردد کان وسوسه در دلت نیاید ای گفته که مردم این چه مردی‌ست؟ کابلیس تو را چنین بگاید مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۱۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3341