شب رفت حریفکان کجایید؟
شب تا برود شما بیایید
از لعل لبش شراب نوشید
وز خندهٔ او شکر بخایید
چون روز شود به هوشیاران
زین باده نشانه وانمایید
در جیب شما چو در دمیدند
عیسی زایید اگر بزایید
بی هشت بهشت و هفت دوزخ
همچون مه چهارده برآیید
یک موی ز هفت و هشت گر هست
این خلوت خاص را نشایید
مویی در چشم نیست اندک
زنهار که سرمهیی بسایید
چون چشم ز موی پاک گردد
درعشق چو چشم پیشوایید
در عشق خدیو شمس تبریز
انصاف که بیشما شمایید
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۲۶
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/3350