صاف جانها سوی گردون میرود
درد جانها سوی هامون میرود
چشم دل بگشا و در جانها نگر
چون بیامد چون شد و چون میرود
جامه برکش چون که در راهی روی
چون همه ره خاک با خون میرود
لاله خون آلود میروید ز خاک
گر چه با دامان گلگون میرود
جان چو شد در زیر خاکم جا کنید
خاک در خانه چو خاتون میرود
جان عرشی سوی عیسی میرود
جان فرعونی به قارون میرود
سوی آن دل جان من پر میزند
کو لطیف و شاد و موزون میرود
زان که آن جان دون حق چیزی نخواست
وین دگر جان سوی مادون میرود
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۳۰
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/3454