شب شد و هنگام خلوتگاه شد قبله عشاق روی ماه شد مه پرستان ماه خندیدن گرفت شب روان خیزید وقت راه شد خواب آمد ما و من‌ها لا شدند وقت آن بی‌خواب الاالله شد مغزها آمیخته با کاه تن تن بخفت و دانه‌ها بی‌کاه شد هندوان خرگاه تن را روفتند ترک خلوت دید و در خرگاه شد گفت و گوهای جهان را آب برد وقت گفتن‌های شاهنشاه شد شمس تبریزی چو آمد در میان اهل معنی را سخن کوتاه شد مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۳۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3456