دنیا که جوی وفا ندارد در پوست
هر لحظه هزار مغز سرگشتهٔ اوست
چیزی که خدای دشمنش میدارد
گر دشمن حق نهای، چرا داری دوست
عطار نیشابوری : مختارنامه : باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار : شمارهٔ ۹
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/34646