عمری که ز رفتنش چنین بیخبرم
بگذشت چو باد و پیری آمد به سرم
شد روز جوانی و درآمد شب مرگ
وز بیم شب نخست خون شد جگرم
عطار نیشابوری : مختارنامه : باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر : شمارهٔ ۱۰
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/34920