شد عقل ز دست و سخت مضطر افتاد تا موی چو سیم و روی چون زر افتاد عمری که ز سر غرور سودا پختم امروز مرا چو کفک با سر افتاد عطار نیشابوری : مختارنامه : باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر : شمارهٔ ۴۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/34951