دردا که دلم را تن بَطّال بکشت مهدی مرا به ظلم دجّال بکشت در بادیهای، چراغکی میبردم یک صر صر تند آمد و در حال بکشت عطار نیشابوری : مختارنامه : باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر : شمارهٔ ۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/34969