نعره آن بلبلان از سوی بستان رسید صورت بستان نهان بوی گلستان پدید باد صبا می‌وزد از سر زلف نگار فعل صبا ظاهر است لیک صبا را که دید؟ این دم عیسی به لطف عمر ابد می‌دهد عمر ابد تازه کرد در دم عمر قدید مژده دولت رسید در حق هر عاشقی آتش دل می‌فروخت دیگ هوس می‌پزید نور الست آشکار بر همه عشاق زد کز سر پستان عشق نور الستش مزید ان طبیب الرضا بشر اهل الهویٰ کل زمان لکم خلعة روح جدید بشرهم نظرة تتبعهم نضرة من رشاء سید لیس له من ندید لطف خداوند جان مفخر تبریزیان شمس حق و دین شده بر همه بختی مزید مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۹۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3518