ز جان سوخته‌ام خلق را حذار کنید که الله الله زاتش رخان فرار کنید که آتش رخشان خاصیت چنین دارد که هر قرار که دارید بی‌قرار کنید دلی که کاهل گردد نداش می‌آید که زنده است سلیمان عشق کار کنید مباش کاهل کین قافله روانه شده‌ست ز قافله بممانید و زود بار کنید چهارپای طبایع نکوبد این ره را به ترک خاک و هواها و آب و نار کنید غنی‌ست چشم من از سرمه سپاهانی ز خاک تبریز او را مگر نثار کنید بزرگی از شه ارواح شمس تبریزی‌ست وجودها پی این کبریا صغار کنید مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۹۵۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3580