هر که در ذوق عشق دنگ آمد نیک فارغ ز نام و ننگ آمد نشود بند گفت و گوی جهان شیرگیری که چون پلنگ آمد شیشه عشق را فراغت‌ها‌ست گر بر او صد هزار سنگ آمد نام و ناموس کی شود مانع؟ چون که آن دلربای شنگ آمد صد هزاران چو آسمان و زمین پیش جولان عشق تنگ آمد قیصر روم عشق غالب باد گر کسل چون سپاه زنگ آمد زهره بر چنگ این نوا می‌زد کان قمر عاقبت به چنگ آمد شمس تبریز هر که بی‌تو نشست عذر او پیش عشق لنگ آمد مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۹۸۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3607