شمع آمد و گفت: آمده جانم به لب است باکشتن روزم این همه سوز شب است زین آتش تیز در عجب ماندهام تا اشک چگونه مینسوزد عجب است عطار نیشابوری : مختارنامه : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع : شمارهٔ ۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/36091