شمع آمد و گفت: ماندهام بی سر و پا پای اندر بند و سر در آتش همه جا گاهم بکشند و گه بسوزند به درد یک سوخته سرگشتهتر از من بنما عطار نیشابوری : مختارنامه : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع : شمارهٔ ۴۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/36124