شمع آمد و گفت: کشتهام هر سحری
پس سوخته هر شبی به دست دگری
چون در سرم آتش است و بر پایم بند
هرگز نبود کار مرا پای و سری
عطار نیشابوری : مختارنامه : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع : شمارهٔ ۴۱
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/36125