شمع آمد و گفت: دولتم دوری بود کان شد که مرا پردهٔ زنبوری بود نوری که از او کار جهان نور گرفت زان نور نصیب من همه نوری بود عطار نیشابوری : مختارنامه : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع : شمارهٔ ۸۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/36167