آتش عشق تو قلاووز شد دوش دلم سوی دل افروز شد چون به سخن داشت مرا دوش یار چون به دم گرم جگرسوز شد من چه زنم با دم و با مکر او؟ کو به دغل بر همه پیروز شد این دل من ساده و بی‌مکر بود دید دغل‌هاش بدآموز شد هر چه به عالم خوشی شهوت است همچو پنیر آفت هر یوز شد آه که شب جمله درین وعده رفت بوسه دهم بوسه دهم روز شد یار برهنه به قبا میل کرد عقل دگربار کمردوز شد مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۹۹۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3622