آن وزیری را چو آمد مرگ پیش کرد حیران روی سوی قوم خویش گفت دردا و دریغا کز غرض آخرت با خواجگی کردم عوض زارزوی این جهان میسوختم لاجرم آن یک بدین بفروختم میروم امروز جانی سوخته رفته دنیا و آخرت بفروخته ای دل غافل دمی بیدار شو چند بد مستی کنی هشیار شو رفتگان اندر نخستین منزلند منتظر بنشسته و مستعجلند بیش ازین در بند خودشان می مدار چندشان فرمائی آخر انتظار عطار نیشابوری : مصیبت نامه : بخش بیست و یکم : الحكایة و التمثیل گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/36900