نازنین شوریدهٔ درگاه بود پیشش آمد زاهدی در راه زود گفت میگوید خداوندت سلام نازنین گفتش که تو برگیر گام از فضولی دست کن کوتاه تو زانکه هیچ از حق نهٔ آگاه تو کار حق بر تو کجا مبنی بود کز وکیلی چون تو مستغنی بود تو برون شو از میان کان ذات فرد بی رسولی تو داند گفت و کرد عطار نیشابوری : مصیبت نامه : بخش بیست و دوم : الحكایة ‌و التمثیل گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/36922