هله زیرک هله زیرک هله زیرک هله زوتر هله کز جنبش تو کار همه نیکوتر بدوان از پی مردان بنگر از چپ و راست جسته از سنگ ستاره ز قمر مه روتر یک به یک پیش تو آیند چو از جا بروی همچو من بسته کمرها ز شکر خوش خوتر در گلشن بگشاید ز درون صورت عشق صورتش چون گل سرخ از گل تر خوش بوتر عشق داوود شود آهن از او نرم شود شیر آهو شود آن جا وزو آهوتر هر یکی ذره شود عیسی و عیسی نفسی مرگ جان بخش شود بلکه ز جان دلجوتر اندر آن حال اگر ماه ببوسد لب تو گویی‌اش خیز برو از بر ما آن سوتر دل من پرسخن است ار چه دهان بربستم تا بگوید خردی کوست ز ما خوش گوتر مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۰۸۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3710