ساقیا باده گلرنگ بیار داروی درد دل تنگ بیار روز بزم است نه روز رزم است خنجر جنگ ببر چنگ بیار ای ز تو دردکشان دردکشان دردی‌‌یی که کندم دنگ بیار من ز هر درد نمی‌گردم دنگ دردی آن سره سرهنگ بیار روز جام است نه نام و ناموس نام از پیش ببر ننگ بیار کیمیایی که کند سنگ عقیق آزمون کن بر او سنگ بیار صیقل آینه نه فلک است ز امتحان آهن پرزنگ بیار چشمه خضر تو را می‌خواند که سبو کش دو سه فرسنگ بیار پس گردن ز چه رو می‌خاری نک ظفر هست تو آهنگ بیار حرف رنگ است اگر خوش بوی است جان‌ بی‌صورت و‌ بی‌رنگ بیار کم کنی رنگ بیفزاید روح بوی روح صنم شنگ بیار لب ببند از دغل و از حیلت جان‌ بی‌حیلت و فرهنگ بیار مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۱۰۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3733