نکردیم کاری درین بندگیها ندیدیم خیری از این زندگیها از این زندگیها نشد کام حاصل درین بندگیهاست شرمندگیها بیا عشق ویران کن صبر و طاقت که آسوده گردیم ز آسودگیها اگر هست خیری در آشفتگیهاست که آشفته تر باد آشفتگیها ززنگار عقل آئینه دل سیه شد خوشا سادگیها و دیوانگیها رهی گر بحق هست شوریدگیهاست خوشا عیش سودای شوریدگیها پریشان شو از زلفهای پریشان مجو خاطر جمع ز آسودگیها بیا تا تلافی کنیم آنچه بگذشت که داریم از عمر شرمندگیها بیا بعد از این فیض بیدار باشیم که مرگست بهتر ازین خفتگیها فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/37411