زان دو چشمم مدام مست و خراب می کشم لحظه لحظه جام شراب می شوی از فورغ حسن آتش می شوم از نگاه حسرت آب غمزهٔ شوخ چشم فتّانت می رباید دل از اولوا الالباب هوشمندان زنرگس مستت بیخود افتاده اند مست و خراب قامتی خواهد آمدم در بر دوش دیدم قیامتی در خواب خون دل تا بکی بدیده برم چون کنم در جگر ندارم آب در وصلت چو بستهٔ بر فیض افتح یا مفتح الابواب فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/37419