هر جا معشوق تازه روئی است از میکده ی خدا سبوئی است زان چشمه ی جان فزا روان است هر جا از حسن آبروئی است زلف همه دلبران عالم از طرهٔ یار تار موئی است هر جا مشکی و عنبری هست از گیسوی آن نگار بوئی است در هر که جمال با کمالیست از بحر محیط دوست جوئی است از ره نروی که اوست مقصود هر جا در هر دل آرزوئی است غافل نشوی که اوست مطلوب هر جا طلبی و جستجوئی است این طرفه که قبله جز یکی نیست روی دل هر کسی به سویی است ای فیض به جز حدیث او نیست هر جا سخنی و گفت و گوئی است فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۲۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/37486