من کجا جان برم زدست غمت وه که با من چه میکند ستمت به غمت جان دهم که در محشر باشم از خیل گشتگان غمت چون شوم خاک در ره تو فتم تا قیامت سر من و قدمت غمزه ات گه ستم کند بر من داد من گاه خواهد از ستمت ستمت هر چه میکند کرمست حاشا لله چها کند کرمت ستمی دم بدم کرامت کن ای کرمها خجل بر ستمت سخن عشق چون تو بسی فیض لوح سوزد ز آتش قلمت فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۸۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/37547