لعل لب تو چه با شکر کرد وان لؤلؤ تر چه با گهر کرد زلف و خالت چه کرد با مهر چشم و ابرو چه با قمر کرد رفتار خوشت چه کرد با سرو گفتار خوشت چه با شکر کرد آب و رنگت چو کرد با گل سیب ذقنت چه با ثمر کرد لطف و قهرت چه کرد با جان هجر تو چه با دل و جگر کرد چشم خوش مست تو چه پرداخت چون جانب عاشقان نظر کرد ایزد روزی که حسن میساخت حسن تو ز نشاءه دگر کرد بر خورد ز عمر هر که یکبار بر صفحهٔ عارضت نظر کرد امروز نسیم بوی جان داشت مانا بحوالیت گذر کرد وصف حسن تو فیض میگفت چون نتوانست مختصر کرد فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۶۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/37626