عشق جان است عشق تو جان تر لطف درمان واز تو درمان تر کافری‌های زلف کافر تو گشته زایمان جمله ایمان تر جان سپردن به عشق آسان است وز پی عشق توست آسان تر همه مهمان خوان لطف تواند لیک این بنده زاده مهمان تر بی تو هستند جمله‌ بی‌سامان لیک من‌ بی‌طریق و سامان تر عشق تو کان دولت ابداست لیک وصل جمال تو کان تر تیغ هندی هجر بران است لیک هندی عشق بران تر هر دلی چارپره در پی توست دل ما صدپراست و پران تر دیدن تو به صد چو جان ارزان عوض نیم جانم ارزان تر گر چه این چرخ نیک گردان است چرخ افلاک عشق گردان تر همه ز افلاک عشق در ترسند وان فلک در غم تو ترسان تر شمس تبریز همتی می‌دار تا شوم در تو من عجب دان تر مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۱۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3783