روی بنما به ما مکن مستور ای به هفت آسمان چو مه مشهور ما یکی جمع عاشقان ز هوس آمدیم از سفر ز راهی دور ای که در عین جان خود داری صد هزاران بهشت و حور و قصور سر فروکن ز بام و خوش بنگر جانب جمع عاشقی رنجور ساقی صوفیان شرابی ده کان نه از خم بود نه از انگور زان شرابی که بوی جوشش او مردگان را برون کشد از گور مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۱۶۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/3784