یار بما نکرد صبر و شکیب را وداع ناله ما اثر نکرد صبر و شکیب را وداع یار نظر نمیکند ناله اثر نمیکند غصه سفر نمیکند صبر و شکیب را وداع یار زما کرانه کرد شرم و حیا بهانه کرد صبر مرا روانه کرد صبر و شکیب را وداع یار بعشق اشاره کرد عشق بناله چاره کرد جامهٔ صبر پاره کرد صبر و شکیب را وداع آتش عشق درگرفت ناطقه رخت بر گرفت عقل ره سفر گرفت صبر و شکیب را وداع آتش عشق تیز شد جان بره گریز شد باقی صبر نیز شد صبر و شکیب را وداع عشق شکیب میبرد جامهٔ صبر می‌درد کس غم ما نمیخورد صبر و شکیب را وداع فیض ز عشق مست شد مست می الست شد دین و دلش ز دست شد صبر و شکیب را وداع فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۱۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/37875