مست توام نزمی و نز کوکنار
وقت کناراست بیا گو کنار
برجه مستانه کناری بگیر
چون شجر و باد به وقت بهار
شاخ تر از باد کناری چو یافت
رقص درآمد چو من بیقرار
این خبر افتاد به خوبان غیب
تا برسیدند هزاران نگار
لاله رخ افروخته از که رسید
سنبله پا به گل از مرغزار
سوسن با تیغ و سمن با سپر
سبزه پیادهست و گل تر سوار
فندق و خشخاش به دشت آمده
نعنع و حلبو به لب جویبار
جدول هر گونه حویجی جدا
تا مددی یابد از یار یار
کرده دکانها همه حلواییان
پرشکر و فستق از بهر کار
میوه فروشان همه با طبلهها
بر سر هر پشته فشانده ثمار
لیک ز گل گوی که هم رنگ اوست
جمله ز بو گو که پری است یار
بلبل و قمری و دو صد نوع مرغ
جانب باغ آمده قادم یزار
می زندم نرگس چشمک خموش
خطبه مرغان چمن گوش دار
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۱۶۷
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/3791