ای خوشا وقت عاشق بد نام حبذا حال رند درد آشام دلبری خواهم و لب کشتی تا زمانی ز عمر گیرم کام لذتی نیست درد و کون مگر لذت عاشقی و باده و جام دود و خاکستر حریق فراق به ز جان و دل فسردهٔ خام گر نخواهی گل سبو گردی صاف کن دل بدردی ته جام فیض اگر کام جاودان خواهی مست میباش و عاشق و بدنام از حقیقت بگوی در پرده گو سخن را مجاز باشد نام فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۷۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/37936