دل میکنمت فدا و جان هم از تست اگر چه این و آن هم دل را بر تو چه قدر باشد یا جان کسی و یا جهان هم بر روی زمین ندیده چشمی ماهی چو زتو بر آسمان هم در ملک و ملک نظیر تو نیست در هشت بهشت جاودان هم جائی که نهی تو پای آنجا ما سر بنهیم و قدسیان هم مهمان شوی ار شبی مارا تو دل پیش کشم ترا و جان هم تا بر سر خوان به جز تو نبود مهمان باشی و میزبان هم گم گشتهٔ وادی غمت را بی‌نام بمان و بی‌نشان هم فیض از تو و جان و دل هم از تو این باد فنای تو و آن هم فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۶۶۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38029