چون یار ما تو باشی ز اغیار فارغیم چون کار ما توئی ز همه کار فارغیم از تو چه خرمیم غمی را مجال نیست باشد چه غم غم تو ز غمخوار فارغیم چون دوستدار ما توئی از دشمنان چه باک چون هست لطف توز ستمکار فارغیم چون مکرهای خیر تو هست از برای ما از شر مکر حاسد و مکار فارغیم در راه تو جهان کنیم امر اگر کنی ورنه ز حرب و چالش و بیکار فارغیم دلرا کباب خواهی جان نیز می‌دهیم ور تو دهی شراب ز خمار فارغیم باشی تو در نظر یکجا افکنیم چشم در چشم ما چو هستی ز اغیار فارغیم معنای تست هرچه درآید بچشم ما زان روی ما ز صورت دیدار فارغیم بسیار کرده‌ایم گنه بر امید عفو عفوت چه هست ز اندک و بسیار فارغیم چون سیر گاه فیض بساتین حکمت است از باغ و راغ و سبزه و گلزار فارغیم فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۶۹۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38054