گی باشد از جهان بدن سوی جان رویم زان نیز بگذریم ورای جهان رویم از تن بجان سوی جانان سفر کنیم طی مکان کنیم و سوی لامکان رویم شور و شغب کنیم پس پردهٔ صور وین راه را ز چشم خلایق نهان رویم کس دید و کس ندید به پریم زین قفس تا کوه قاف جانت عنقا روان رویم تا چند اوفتیم در این و گل چو خر چون عیسی از زمین بسوی آسمان رویم تا چند اینچنین گذرانیم روزگار گویند هست طور دگر آنچنان رویم سوزیم در جحیم خودیفیض تا بکی خود واکنیم از خود و سوی جنان رویم فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۰۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38064