مستانه برا گوشهٔ چشمی سوی ما کن دردی بسر درد نه و نام دوا کن از پرده برون آبگذر بر صف رندان پنهان ز نظرها نظری جانب ما کن گر لطف نداری و سر لطف نداری از قهر بکش تیغ جفا روی بما کن گفتی که وفا میکنم و هیچ نکردی ما چشم وفا از تو نداریم جفا کن مرغ دل ما از قفس غصه برون آر برگرد سر خویش بگردان و رها کن ترسم که غباری بدل یار نشیند بگذر ز عتاب و گله‌ای فیض دعا کن در دفتر جان حرف بتان چند نویسی زین قصه بگردان ورق و رو بخدا کن فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۴۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38107