از هوس بگذر و دل پاک از آلایش کن ترک باطل کن و جانرا بحق افزایش کن سر و تن را بزر و سیم چه می‌آرائی دل و جانرا بکمال و هنر آرایش کن بار دنیا که بصد رنج گرفتی بر دوش بیکی عزم بیفکن ز خود آسایش کن نان گندم بجوین جامهٔ نو ده بکهن از قناعت بستان زیور و پیرایش کن بس کن از حرف به و سیب و انار و انگور ترک مداحی میوالی و آرایش کن قوت ابدان چه رفیع و چه دنی هر دو یکیست قوت ارواح بدست آور و آسایش کن از خدا گوی و ز پیغمبر و قرآن و حدیث طاعت حضرت حق پاک ز آلایش کن مایهٔ غم نبود جز سخن بیهوده لب به بند از سخن بیهده آسایش کن ماتم روز پسین گیر به پیشین یکچند خون دلرا بدو چشم آور و پالایش کن فیض تا چند دهی پند و نگیری در گوش بگذر از گفتن و در معرفت افزایش کن فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۴۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38112