یک نگاه از تو و در باختن جان از من یک اشارت ز تو و بردن فرمان از من جان بکف منتظر عید لقایت تا کی روی بنمای جمال از تو و قربان از من سینه بهر هدف تیر غمت چاک زدم ناوک غمزه ز تو هم دل و هم جان از من بغمم گر تو شوی شاد و بمرگم خشنود بخوشی خوردن غم دادن صد جان از من همه شادی شوم ار شاد مرا میخواهی ور غمین جور ز تو ناله و افغان از من بوصالم چو دهی بار ز تو جلوهٔ ناز بفراق امر کنی خوی بهجران از من هرچه خواهی تو ازو فیض همان میخواهد هر چرا امر کنی بردن فرمان از من فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۶۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38125