ای ز کویت ره گذر بسته غیرتت بر نظاره در بسته دسته دسته ز گلشن آمده گل پیش رخسار تو کمر بسته نشود خسته تا به تیر نظر بر جمالت حیا سپر بسته بر جبینت ز شرم نظاره قطره قطره گهر عرق بسته همه شب آسمان بچندین چشم بر سراپای تو نظر بسته میگشاید دلت ز نالهٔ ما بر دعا زان در اثر بسته جذبهٔ عشق در دل حسنت عاشقانرا ره سفر بسته غم تو دل گشاست ز آنرو دل در اندیشهٔ دگر بسته تا بکوی توفیض یافته راه خدمتت را بجان کمر بسته فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۲۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38185