ایکه درد مرا دوا کردی وعده قتل را وفا کردی تیر بر دل زدی و بر جان خورد شد صواب آنچه را خطا کردی دل ربودی و جان فدای تو شد هر دو کارم بمدعا کردی کردی از خرمیم بیگانه باغم و دردم آشنا کردی غمزه‌ات کرد رخنه در دل من در دل من بغمزه جا کردی یک نگاهت مرا ز من بستد می ندانم دگر چها کردی فیض را سوختی در آتش عشق بود و همیش را فنا کردی فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۸۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38245