پیدای توام ز من چه پرسی شیدای توام ز من چه پرسی در دل پیوسته جای داری مأوای توام ز من چه پرسی از سر تا پای صنعت تو است انشای توام ز من چه پرسی سر همه مو بموی دانی رسوای توام ز من چه پرسی گفتی که چه گفتی و چه کردی مثوای توام ز من چه پرسی گفتی که بدی تو یا نکوئی کالای توام ز من چه پرسی آنرا شنوی که خود دمیدی من نای توام ز من چه پرسی جانم صدف و تو گوهر آن دریای توام ز من چه پرسی بر تو پنهانم آشکار است صحرای توام ز من چه پرسی فردا چه دهم حساب امروز فردای توام ز من چه پرسی از من ناید جز آنچه خواهی بر رای توام ز من چه پرسی اوصاف تو راست فیض مظهر سیمای توام ز من چه پرسی فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۹۰۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38263