در دیده‌ام چه نور روانست آن یکی این طرفه تر ز دیده نهان است آن یکی ارباب حسن اگر چه بدل جای کرده‌اند لیکن تن‌اند جمله و جانست آن یکی گاهی باین و گاه بآن میرود گمان هم این و آن نه این و نه آنست آن یکی هم او جهان و هم ز جهان برتر است او چون با تو جان که جان جهانست آن یکی در دائره زمان و مکان زو نشان مجو بالاتر از زمان و مکانست آن یکی تا چند گوش بر خبر و چشم بر دلیل بگشای چشم دل که عیانست آن یکی تاکی از ین و آن طلبی آنکه با تو هست بگذر ز این و آن که همانست آن یکی در شأن آن یکی ببیان گفتگو مکن برتر ز گفتگو و بیانست آن یکی خاموش باش فیض که از وصف برتر است دیگر مگو چنین و چنانست آن یکی فیض کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۹۱۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38282