ترکم، عرب مثال، چنگ بر عذار بست مردانه، روی بست و دل عاشقان، شکست ای صبر، چون رکاب زمانی بدار پای کان شهسوار ترک، عنان می‌برد ز دست آنکس که گشت کشته، ز سودای چشم تو خیزد صباح روز قیامت، ز خاک مست هر کس که در کشاکش عشق توام بدید از صحبت کمان قد من چو تیر جست رحمت بر آب دیده که چند آنچه راندمش دستم ز آستین و ز دامن، نمی‌گسست با آنک در میان تو دل بست عالمی کس زان میان به غیر کمر، طرف بر نبست دارم سری و از تو مرا، سر دریغ نیست پیش تو می‌نهم، من درویش هر چه هست ما بی‌خودیم و مدعیانند بی‌خبر زان می که داده است به ما ساقی الست در طیره‌ام ز طره که گستاخ در رخت بنشست و راستی، به همه روی کج نشست صوفی، رفیق زمره اصحاب رهروست سلمان، ندیم مجلس رندان می‌پرست سلمان ساوجی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38447