بهار باغ و گل امروز، گوییا خوش نیست
ندانم این ز بهارست، یا مرا خوش نیست
دلا به عز قناعت بساز و عزت نفس
که بار منت احسان هر گدا، خوش نیست
برون ز گنج قناعت، بسیط روی زمین
به پای حرص بگشتیم و هیچ جا، خوش نیست
سلمان ساوجی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۸
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/38498