وقتت خوش وقتت خوش حلوایی و شکرکش
جمشید تو را چاکر خورشید تو را مفرش
بخرام بیا کین دم والله که نمیگنجد
نی میوه و نی شیوه نی چرخ و مه مه وش
جز ما و تو و جامی دریا کف خوش نامی
چون دیگ مجوش از غم چون ریگ بیا درکش
زان سوی چو بگذشتم شش پنج زنش گشتم
یا رب که چهها دارد زان جانب پنج و شش
ناساخته افتادم در دام تو ای خوش دم
ای باده در باده ای آتش در آتش
نی بس کن و نی بس کن خود را همه اخرس کن
کین نیست قراءاتی کش فهم کند اخفش
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۲۳۱
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/3855