وصلت به جان خریدن، سهل است، اگر برآید جان می‌دهم درین پی باشد مگر برآید در کار بینوایان، گر یک نظر گماری کار من و چو صد من، زان یک نظر برآید در جان هر که گیرد، از سوز عشق آتش با سوختن چو شمعش، اول ز سر برآید آتش فتاد در من، هان روشنایی از من از من نعوذ بالله، دودی اگر برآید ما خاک آستانت، دانیم و بس که ما را کاری اگر برآید، زین رهگذر برآید در صبر کوش سلمان کین کار عشق جانان کار دلست و هرگز کی بی جگر برآید نومید تا نگردی زین درگه گر امیدت این بار بر نیاید بار دگر برآید سلمان ساوجی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۳۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38640