ای خیام دولتت برکنده دور آسمان چون خیامت بارگاه آسمان برکنده باد جز که چشم حاسدان از باغ شاهی برنکند سر و قدت را که چشم حاسدان برکنده باد گر گشاید باز مرز نگوش و نرگس چشم و گوش بی تو چشم و گوششان در بوستان بر کنده باد بعد ازین سنگین دلی گر دل نهد بر تاج و تخت چون زر و یاقوت و لعلش خان و مان بر کنده باد عین آب ار وا شود بعد از تو بر صحرا و کوه چشم‌های روشن آب روان برکنده باد سلمان ساوجی : دیوان اشعار : قطعات : قطعه شمارهٔ ۴۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38842