ای خسروی که دست و دل کامگار تو کار جهان به تیغ جهانگیر می‌کنند شیران رایت تو هژبران رزم را در مرغزار معرکه به نخجیر می‌کنند آیات فتح را به زبان و سنان و تیغ پیوسته اولیای تو تفسیر می‌کنند اقبال تا به دامن جاه تو چنگ زد حساد ناله زارتر از زیر می‌کنند آب از هوای لطف تو دیوانه می‌شود زان دست و پای آب به زنجیر می‌کنند مقصود مقریان قماری دعای توست زان ناله‌ها که در شب و شبگیر می‌کنند خورشید طلعتا و زرای تو وجه من اکنون سر ماه رفت که تدبیر می‌کنند در کار بنده خرد و بزرگ آنچه راستی است تاخیرها نموده و تقصیر می‌کنند انعام شاه و حکم امیرست و من غریم وجهی است دادنی به چه تاخیر می‌کنند؟ اکنون به لطف خویش ازیشان سوال کن تا خود درین قضیه چه تقریر می‌کنند بازار تیغ و کلک تو همواره تیز باد تا کار ملک راستی از تیر می‌کنند سلمان ساوجی : دیوان اشعار : قطعات : قطعه شمارهٔ ۸۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/38881