مباد با کس دیگر ثنا و دشنامش
که هر دو آب حیات است پخته و خامش
خمار بادهٔ او خوشتر است یا مستی؟
که باد تا به ابد جانهای ما جامش
ستم ز عدل ندانم ز مستی ستمش
مرا مپرس ز عدل و ز لطف و انعامش
جفای او که روان گریزپای مرا
حریف مرغ وفا کرد دانه و دامش
بسی بهانه روانم نمود تا نرود
کشید جانب اقبال کام و ناکامش
طرب نخواهد آن کس که درد او بشناخت
نشان نماند او را که بشنود نامش
مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۲۸۷
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/3911