مطول قصه‌ای دارم که گر خواهم بیان کردن به صد طومار و صد دفتر نشاید شرح آن کردن به معنی صورتی امشب نمودی روی و این صورت نمی‌یارم عیان گفتن نمی‌شاید نهان کردن من این صورت کجا گویم من این معنی کرا گویم؟ کز اینها نیست این صورت که پیدا می‌توان کردن دل من رفت و من دست از غم دل می‌زنم بر سر چرا تن می‌زنم؟ باید مرا تدبیر جان کردن مرا یاری درونی نیست غیر از اشک و، من او را به جست و جوی این حالت نمی‌یارم روان کردن به مهر روی او با صبح خواهم همنفس بودن به بوی زلف او بر باد خواهم جان فشان کردن سلمان ساوجی : جمشید و خورشید : بخش ۱۸ - غزل گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/39223