لاله ی داغ دیده را مانم کشت آفت رسیده را مانم دست تقدیر از تو دورم کرد گل از شاخ چیده را مانم نتوان بر گرفتنم از خاک اشک از رخ چکیده را مانم پیش خوبانم اعتباری نیست جنس ارزان خریده را مانم برق آفت در انتظار من است سبزه ی نو دمیده را مانم تو غزال رمیده را مانی من کمان خمیده را مانم به من افتادگی صفا بخشید سایه ی آرمیده را مانم در نهادم سیاه کاری نیست پرتو افشان سپیده را مانم گفتمش ای پری که رامانی؟ گفت : بخت رمیده را مانم دلم از داغ او گداخت رهی لاله ی داغ دیده را مانم رهی معیری : غزلها - جلد دوم : سایه آرمیده گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/39474