منع خویش از گریه و زاری نمی آید ز من طفل اشکم خویشتن داری نمی آید ز من با گل و خار جهان یک رنگم از روشندلی صبح سیمینم سیه کاری نمی آید ز من آتشی بویی ز دلجویی نمی آید ز تو چشمه ام کاری به جز زاری نمی آید ز من ای دل رنجور از من چشم همدردی مدار خسته دردم پرستاری نمیآید ز من امشب از من نکته موزون چه می جویی رهی شمع خاموشم گهرباری نمی آید ز من رهی معیری : غزلها - جلد سوم : شمع خاموش گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/39519